دو چشمم ابر بارانی چرا شد..دلم دریای طوفانی چرا شد..زه جزر و مد غم
در دیده و دل ..چنین پُر موج پیشانی چرا شد..
نوری آمد دلی از عطش نوشید..نوش جان باد.چشمی جوشید
باز انگشت پیر دیار در اشاره است تا لب خورشید
چه زیبا بود.حرفهای دلتان و چشم انداز. احساستان.
امید که همیشه و همه وقت. دلتهایتان سرشار شکوفه باشه
و چشم انداز. احساستان بهاری و سبز سبز .
سلام و درودم تقدیم میکنم. به شما
همسفران عزیز که .تکه ای از آسمان در
چشمان تان.جرعه ای از دریا در دستان تان.و تجسمی زیبا از خاطره
ی ایثار گل های سرخ..در معبد ارغوانی دلتان به یادگار مانده ......
خیلی خوشحال شدم. تو این مدت. هر چند به زمان کوتاه. ولی به صفا بلند.
. و خیلی از وجود سرشارصفا , و عشقتون. درس گرفتم..
امید که گل زندگیت خوش رنگترین باشه. و ما را هم ببخشید..؟
یک مدت کوتاهی نیستم در خدمتتون
هلال کنید و ببخشید.عمری بود
زود بر میگردم به امید خدا..
.زنده باشید و جاری
باز هم دلم هوای خدا رو کرده..
......گشته ام سرمست..
........دل هوای من.
..........امشب..
بی هوا به گریه نشست
کمترین شما عزیزان جان
صمد
بدرود
بازدید دیروز: 3
کل بازدید :126822